بصائر

جدیدترین اخبار سیاسی ، نظامی و جملات عاشقانه عارفانه

بصائر

جدیدترین اخبار سیاسی ، نظامی و جملات عاشقانه عارفانه

مرا تنها مگذار پروردگارم


 

خداوندا..


تــو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم


مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را


مبادا گم کنم اهداف زیبا را


مبادا جا بمانم از قصار موهبت هایت

 

خداوندا..


مرا مگذار تـــنها لحظه ای حتی....

آغوش خدا


داستان درباره کوهنوردی ست که می خواست بلندترین قله را فتح کند .بالاخره بعد از سالها آماده سازی خود،ماجراجو یی اش را آغاز کرد.اما از آنجایی که آوازه ی فتح قله را فقط برای خود می خواست تصمیم گرفت به تنهایی از قله بالا برود.

         او شروع به بالا رفتن از قله کرد ،اما دیر وقت بود و به جای چادر زدن همچنان به بالا رفتن ادامه داد، تا اینکه هوا تاریک تاریک شد.
           سیاهی شب بر کوهها سایه افکنده بود وکوهنورد قادر به دیدن چیزی نبود . همه جا تاریک بود .ماه و ستاره ها پشت ابر گم شده بودند و او هیچ چیز نمی دید .
           در حال بالا رفتن بود ،فقط چند قدمی با قله فاصله داشت که پایش لغزید و با شتاب تندی به پایین پرتاب شد .در حال سقوط فقط نقطه های سیاهی می دید و به طرز وحشتناکی حس می کرد جاذبه ی زمین او را در خود فرو می برد . همچنان در حال سقوط بود ... و در آن لحظات پر از وحشت تمامی وقایع خوب وبد زندگی به ذهن او هجوم می آورند.
           ناگهان درست در لحظه ای که مرگ خود را نزدیک می دید حس کرد طنابی که به دور کمرش بسته شده ، او را به شدت می کشد
           میان آسمان و زمین معلق بود ... فقط طناب بود که او را نگه داشته بود و در آن سکوت هیچ راه دیگری نداشت جز اینکه فریاد بزند : خدایا کمکم کن ...
ناگهان صدایی از دل آسمان پاسخ داد از من چه می خواهی ؟
- خدایا نجاتم بده
- آیا یقین داری که می توانم تو را نجات دهم ؟
- بله باور دارم که می توانی
- پس طنابی را به کمرت بسته شده قطع کن ...
لحظه ای در سکوت سپری شد و کوهنورد تصمیم گرفت با تمام توان اش طناب را بچسبد .
           فردای آن روز گروه نجات گزارش دادند که جسد یخ زده کوهنوردی پیدا شده ... در حالی که از طنابی آویزان بوده و دستهایش طناب را محکم چسبیده بودند ، فقط چند قدم بالاتر از سطح زمین ...

...... و شما چطور ؟ چقدر طنابتان را محکم چسبیده اید ؟ آیا میتوانید رهایش کنید ؟
درباره ی تدبیر خدا شک نکنید . هیچ گاه نگوئید او مرا فراموش یا رها کرده است . و به یاد داشته باشید که او همیشه با دست راست خود شما را در آغوش دارد

یک نکته...


اصن فکر کن قیامت نباشه و دین و نماز و روزه و حجاب و ... حرف آخوندا باشه....

تفاوت یه خانم بی حجاب با یه خانم محجبه چقدره؟... نیم کیلو

یعنی این خانم 80 کیلو ه، یه نیم کیلو هم حجاب داره، میشه 80.5 کیلو... :)

حالا اگه قیامت نباشه.... تمام ضرر این خانم اینه که نیم کیلو اضافه وزن تحمل کرده...
ولی اگه قیامت وجود داشته باشه، تو چقدر ضرر کردی؟

چه فایده ای دارد که چشم داشته باشم اما قرآن نخوانم؟


آیات و روایات زیادی در باب انس با قرآن و قرائت و تدبر در این صحیفه سعادت وارد شده است اما در کنار آنها سیره اولیای الهی در توجه به این کتاب آسمانی متنبه کننده و تکان دهنده است.

با نگاهی به سیره حضرت امام خمینی رحمة الله علیه در می یابیم که ایشان جدا از ایام سال در ماه مبارک رمضان توجه ویژه ای به قرآن کریم داشته اند؛ به طوری که روزی هفت بار قرآن می خواندند!؛ در هر فرصتی ولو اندک قرآن می خواندند ،بار ها دیده شد که امام حتی در دقایقی قبل از آماده شدن سفره -که معمولا به بطالت می گذرد- قرآن تلاوت می کنند1.

یکی از اطرافیان امام می گوید که ایشان در نجف چشمشان درد گرفت و به دکتر مراجعه کردند،دکتر بعد از معاینه چشم امام گفت: شما باید چند روزی قرآن نخوانید و به چشمتان استراحت بدهید. امام خندیدند و فرمودند: دکتر، من چشم را برای قرآن خواندن می خواهم، چه فایده ای دارد که چشم داشته باشم و قرآن نخوانم شما یک کاری کنید که من بتوانم قرآن بخوانم2.

 


لحظه ای درنگ

بیچاره چوب کبریت کوچک ...

آتش از سرش شروع شد ...
 
  ولی بر جانش افتاد ....    

 

فکرت را مراقب باش ...   



فرشته بیکار


     روزی مردی خواب عجیبی دید. 


دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند. هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دیدکه سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند، باز می کنند و آنها را داخل جعبه می گذارند. مرد از فرشته ای پرسید: شما چکار می کنید؟ فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد، گفت: اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می گیریم.
مرد کمی جلوتر رفت. باز تعدادی از فرشتگـــان را دید که کاغذهـایی را داخل پاکت می گذارند و آن ها را توسط پیک هایی به زمین می فرستند.
مرد پرسید: شماها چکار می کنید؟ یکی از فرشتگان با عجله گفت: اینجا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت های خداوند را برای بندگان به زمین می فرستیم.
مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بیکار نشسته است. با تعجب از فرشته پرسید: شما چرا بیکارید؟
فرشته جواب داد: اینجا بخش تصدیق جواب است. مردمی که دعاهایشان مستجاب شده، باید جواب بفرستند ولی فقط عده بسیار کمی جواب می دهند.
مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می توانند جواب بفرستند؟
فرشته پاسخ داد: بسیار ساده، فقط کافیست بگویند: خدایا شکر.

نامه جانباز قطع نخاع و شیمیایی به آقای علی مطهری


حاضری از حرم امام روح الله(ره)  تا جمکران مهدی فاطمه(س) پا به پای من بیایی؟


حاضری از روی همین ویلچیر و یا وقتی حالم بدتر می‌شود از روی تختم، با تو که ظاهراً سالمی و روی زمین راه میروی، با هم مسابقه دو بگذاریم؟ اشتباه نکن! نه فقط مسابقه سرعت،‌ حاضری از حرم امام روح الله تا جمکران مهدی فاطمه (س) پا به پای من بیایی؟

متن نامه جانباز شیمیایی"علی اکبر امیدی" که در عملیات خیبر به درجه رفیع جانبازی نائل آمده به علی مطهری که به دفتر سایت خبری بلاغ ارسال شده به شرح ذیل است:

بسمه تعالی

آقای علی مطهری؛ فرزند مجاهد بزرگ و معلم مکتبی صدر انقلاب که چندان از تربیت پدر برخوردار نبوده‌ای، تو را به مسابقه دعوت میکنم.

  ادامه مطلب ...

مث اینکه راس میگه


اومد پیشم حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه

گفت :حاج آقا یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه

گفتم :چشم اگه جوابشو بدونم خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم

گفت: من رفتنی ام!

گفتم: یعنی چی؟

گفت: دارم میمیرم

گفتم: دکتر دیگه ای رفتی، خارج از کشور؟

گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.

گفتم: خدا کریمه، انشاله که بهت سلامتی میده

با تعجب نگاه کرد و گفت: اگه من بمیرم یعنی خدا کریم نیست؟

این الطالب بدم المقتول بکربلا؟

با شما هستم!

آی همه ی انسان هایی که...

جایی که...

چشمه میجوشید

از مرداب سیراب شدید

حواستان هست!

عسل بود و دهانتان را با قند شیرین کردید

شمایی که هنوز دلخوش رویایی کودکانه اید!

خواب های ساده ی او تعبیر بلندتری دارند

اوج را تا کجا میفهمید!

هَل مِن مُعین فَاُطیلَ مَعَهُ العَویلَ و البُکاء ؟

سلام بر ماه خوبی ها - سلام بر رمضان




ماه رمضان را دریابیم ...

خداوندا!

گفتم: خسته ام!

گفتی: لا تقنطوا من رحمه الله

گفتم: کسی را ندارم!

گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید

گفتم: فراموشم نکن!

گفتی: فاذکرونی اذکرکم

گفتم: راه زندگی را نشانم بده

گفتی: انا هدیناه السبیل اما شکرا و اما کفورا

گفتم: نجاتم بده

گفتی: رمضان را دریاب


  

 الهی و ربی من لی غیرک 

قلب شکسته . . .



از استادی پرسیدﻧﺪ :   ﺁﯾﺎ ﻗﻠﺒﯽ ﮐﻪ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻋﺎﺷﻖ شود؟   ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻔﺖ : ﺑﻠﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ!     ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: ﺁﯾﺎ ﺷﻤﺎ ﺗﺎﮐﻨﻮﻥ ﺍﺯ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺁﺏﺧﻮﺭﺩﻩ ﺍﯾﺪ؟ ...   ﺍﺳﺘﺎﺩ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ:   ﺁﯾﺎ ﺷﻤﺎ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺧﻮﺭﺩﻥ   ﺩﺳﺖ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﯾﺪ؟؟؟؟؟؟