خطا از من است ، می دانم..
از من که سالهاست گفته ام " ایاک نعبد "
اما به دیگران هم دل سپرده ام..!
از من که سالهاست گفته ام " ایاک نستعین "
اما به دیگران هم تکیه کرده ام...!
اما تو رهایم نکن...
باز دلهای ولایی بوی "تعز من تشاء" را استشمام می کنند؛
بعضی فکر می کنند که عَلَم آرمان خواهی با رفتن آنها زمین خواهد خورد اما آن خدایی که تقدیر و تدبیر امور در دست اوست در اوج اینگونه گمان ها گوشه ای از بوی خوش یکی از اولیای قهرمان خویش را در معرض باد رسانه ها و چشم های تشنه حق و حقیقت قرار می دهد تا باز دست او را در امید بخشی و راهگشایی طریق حق ببینند.
مردم دیندار ما بوی ریا را از بوی خدا جدا می کنند و این همان فرقانی است که خداوند به انسانهای متقی عنایت می کند و امروز وظیفه ما همین است و فقط خود خدا از فردا و عاقبت امر مطلع است.
امتحان های سخت برای بعضی محل سقوط است و برای بعضی مکان صعود، چون جوهر افراد در اینگونه مواقع برای همگان آّشکار می شود و این خواست خداست؛
رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد…وارد حرم شدو کنار ضریح نشست.دیوارهای اطراف ضریح توجه دخترک را به خودش جلب کرد روی یکی از آنها این آیه از قران مجید نوشته شده بود:
(یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً:اى پیامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: «پوششهاى خود را بر خود فروتر گیرند. این براى آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند [به احتیاط] نزدیکتر است، و خدا آمرزنده مهربان است.)( الأحزاب : 59)
چندین بار این آیه را زیر لب و با صدای گریان خواند و اشک از چشمانش سرازیر بود و از خداوند برای حل مشکلش کمک می خواست تا اینکه خواب چشمانش را فرا گرفت و چند لحظه ای خوابید.ساعتی بعد دخترک با صدای خادم حرم از خواب بیدار شد (خانوم!خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنن!!!)
دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را به خوابگاه برساند…به سرعت از آنجا خارج شد…وارد شــــهر شد…
امــــا…اما انگار چیزی شده بود…دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!انگار محترم شده بود… نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد!دیگر خبری از متلک های شیطانی نبود .
برای اولین بار بود که این قدر احساس امنیت می کرد.با خود گفت:مگه میشه این قدر زود دعایم مستجاب شده باشه!!!! فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! اما اینطور نبود!یک لحظه به خود آمد…دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته…!
تازه داشت با تمام وجود معنای آیه ای را که بر روی دیوار امامزاده نوشته بود را درک می کرد ( ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً:این براى آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند [به احتیاط] نزدیکتر است، و خدا آمرزنده مهربان است.)( الأحزاب : 59)
به راستی چه قدر چهره شهر زیبا و دیدنی می شود اگر دختران ما به این نسخه طلایی قرآن مجید گوش فرا دهند و جوانان نیز با تمام وجود آیه سوره نور را سرمشق زندگی خود قرار دهند و هر روز این آیه را در زندگی خود جاری و ساری کنند:">( قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعُونَ :به مردان با ایمان بگو:دیده فرو نهند و پاکدامنى ورزند، که این براى آنان پاکیزهتر است، زیرا خدا به آنچه مىکنند آگاه است.( النور : 30)
نیز می فرمودند: بیشتر کسانی که خدمت حضرت می رسند به صورت مکاشفه است نه مشاهده، اگر زمان آن گذشت و اثری باقی ماند مشاهده است و اگر چیزی باقی نماند مکاشفه است.
ادامه مطلب ...
چند سال پیش ، پشت میدان مین ، چند نفر رفتند معبر باز کنند
یکی شون چند قدم که رفت برگشت ، فکر کردم ترسیده !
پوتین هاش رو داد و گفت : «تازه از تدارکات گرفتم ؛ بیت الماله ،
حیفه» بعد پابرهنه رفت و دیگه برنگشت . پارسال هم یکی از بیت المال سه هزار میلیارد گرفت و رفت
البته اونم دیگه برنگشت !
داستان درباره کوهنوردی ست که می خواست بلندترین قله را فتح کند .بالاخره
بعد از سالها آماده سازی خود،ماجراجو یی اش را آغاز کرد.اما از آنجایی که
آوازه ی فتح قله را فقط برای خود می خواست تصمیم گرفت به تنهایی از قله
بالا برود.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: » طلب علم بر هر مسلمانی واجب است، همانا خدا جویندگان علم را دوست دارد. (اصول کافی ج 1 /باب دوم/ص 35) |