،امام خمینی پس از سالها دوری و تبعید به کشور بازگشت. ایران اسلامی شاهد بزرگترین و تاریخیترین استقبال بود. حضور میلیونی مردم که صف مستقبلین را از فرودگاه تهران تا بهشت زهرا امتداد داده بود، حاکی از عشق و علاقه بینظیر آنها به رهبر خویش بود. عکاسان به تبت این لحظه تاریخی پرداختند. که تعدادی از این عکس در زیر مشاهده فرمایید.
1 -آیتالله سیدمرتضی پسندیده برادر امام خمینی پس از دیدار با ایشان از هواپیما خارج میشود. 12 بهمن1357
2.آغازین لحظات ورود امام خمینی به خاک ایران 12 بهمن1357.
3- سالن فرودگاه مهرآباد تهران.لحظاتی که سرود «خمینی ای امام»در حضور رهبر کبیر انقلاب اجرا شد.
4 -سالن فرودگاه مهرآباد تهران. لحظاتی که متن خیر مقدم به امام خمینی قرائت میشد
5-عزیمت امامخمینی از فرودگاه مهرآباد به سوی بهشت زهرا در میان استقبال میلیونی مردم
6 - عزیمت امام خمینی از فرودگاه مهرآباد به سوی بهشت زهرا در میان استقبال میلیونی مردم
7- فرود آمدن هلیکوپتر حامل امام خمینی(ره) در بهشت زهرای تهران در میان میلیون ها نفر استقبال کننده
8 -لحظات اولیه خروج امام خمینی از هلیکوپتر در میان میلیونها نفر استقبال کننده
9 - لحظات اولیه استقرار امام خمینی در جایگاه سخنرانی در بهشت زهرای تهران
10- لحظات اولیه استقرار امام خمینی در جایگاه سخنرانی در بهشت زهرای تهران
11- لحظات اولیه استقرار امام خمینی درجایگاه سخنرانی در بهشت زهرای تهران
12- قرائت قرآن درحضورامام خمینی در بهشت زهرای تهران
13-آیتالله محیالدین انواری و حجتالاسلام ناطقنوری در گفتوگو با امام خمینی در لحظات اولیه استقرار در جایگاه سخنرانی در بهشت زهرای تهران
14-امام خمینی در حال ایراد سخنرانی تاریخی در بهشت زهرا
15- امام خمینی در حال ایراد سخنرانی تاریخی در بهشت زهرا
1- یه تنه برای رضای خدا قیام کرد و در مقابل رژیم شاه که ژاندارم قدرتمند آمریکا در منطقه بود،ایستاد و نهایتا هم پیروز شد.
2- امام خمینی در نامه ای به گورباچوف(رهبر شوروی سابق) گفت که از این پس باید کمونیست را در موزه های تاریخ جستجو کرد. اما آقای گوباچوف احمق،نفهمید که امام،چی میگه!! بعد از یه مدت ،اتحاد جماهیر شورای متلاشی شد و از هم پاشید و به کشورهای مختلف تقسیم شد.
3- در جریان قلدری های عراق بر علیه ایران،امام خمینی فرمودند که صدام اگه دستش برسه به این کشورهای منطقه هم رحم نمیکنه. ولی شاید اون موقع کسی منظور و پشت پرده کلام امام رو متوجه نمیشد. بعد از مدتی،حرف امام خمینی،جامعه عمل به خودش گرفت و صدام به بهانه ی اینکه کویت قبلا بخشی از خاک این کشور بوده به کویت حمله کرد و گفت که کویت یکی از استانهای عراقه.
1- یه تنه برای رضای خدا قیام کرد و در مقابل رژیم شاه که ژاندارم قدرتمند آمریکا در منطقه بود،ایستاد و نهایتا هم پیروز شد.
2- امام خمینی در نامه ای به گورباچوف(رهبر شوروی سابق) گفت که از این پس باید کمونیست را در موزه های تاریخ جستجو کرد. اما آقای گوباچوف احمق،نفهمید که امام،چی میگه!! بعد از یه مدت ،اتحاد جماهیر شورای متلاشی شد و از هم پاشید و به کشورهای مختلف تقسیم شد.
3- در جریان قلدری های عراق بر علیه ایران،امام خمینی فرمودند که صدام اگه دستش برسه به این کشورهای منطقه هم رحم نمیکنه. ولی شاید اون موقع کسی منظور و پشت پرده کلام امام رو متوجه نمیشد. بعد از مدتی،حرف امام خمینی،جامعه عمل به خودش گرفت و صدام به بهانه ی اینکه کویت قبلا بخشی از خاک این کشور بوده به کویت حمله کرد و گفت که کویت یکی از استانهای عراقه.
ادامه مطلب ...تمام چشمهای تیزبین دنیا در حیرت مانده بود که چگونه پیرمردی 90 ساله بر قلبها و روحهای جوانان یک سرزمین دهها میلیونی حاکمیت دارد! ماه بهمن بیش از هر چیز بوی خمینی(ره) میدهد.
ایام الله دهه فجر، هر ساله فرصتی است برای بازخوانی انقلاب اسلامی و راه رفتهای که امسال 35 ساله گشته است. شناخت آنچه تاکنون حاصل آمده، آنچه باید حاصل میشد و آنچه مغفول مانده، موضوعی است که معمولاً بسیاری از دوستان و دشمنان انقلاب اسلامی را در این ایام مشغول خود میسازد.
ادامه مطلب ...این سوال یه سوال مهم و در عین حال کلیدی برای فهم تفاوت موجود در رهبری امام خمینی(ره) و رهبری مقام معظم رهبری هست.
اولا امام خمینی کسی بود که برای پیروزی انقلاب دست به قیام در برابر شاه زده بود و تازه در راس حکومت قرار گرفته و بود و هنوز از افکار و نظراتش ، مردم اطلاع کاملی نداشتن و به همین خاطر خیلی از مردم از امام خمینی حمایت میکردن. مثلا همین سازمان مجاهدین خلق از امام خمینی حمایت میکدن اما بعدها که با عقاید دینی و سیاسی امام خمینی آسنا شدن به مخالفت با امام خمینی پرداختن و دست به اسلحه بردن و خیلی از مردم و مسئولین ما رو به خاک و خون کشیدن.
اما بعد از رحلت امام خمینی، دیگه راه و رویه ی نظام اسلامی برای دوست و دشمن مشخص شده بود و معلوم بود که مقام معظم رهبری ، همون راه امام خمینی رو ادامه میده و به همین خاطر هم بود که یه عده علینی در مقابل حرف ایشون می ایستادن.
مسافرتهایی با ایشان کردیم، و خدا میداند در مسافرت مشهد، یک اخلاق پدرانهای نسبت به ما مبذول داشتند، که هر وقت یادمان می آید، شرمنده آن روزگارهایی هستیم که در خدمتشان به ارض اقدس مشرف بودیم.
در آن زمان قسمتهایی از ایران، زیر نظر دولت های شوروی و آمریکا و انگلستان بود.
وقتی از ارض اقدس برمی گشتیم، در بین راه روسها برای بازرسی جلوی ماشین ما را گرفتند.
همگی پیاده شدیم و چون امام از اول تکلیف مراقب تهجد نماز شب بودند، و این عمل صد درصد از ایشان ترک نشده، بعد از پیاده شدن، خواستند که نماز شب بخوانند، آنجا هم که وسط بیابان بود و آبی وجود نداشت.
یک وقت نگاه کردیم که آبی جاری شد. ایشان آستین بالا زد و وضو گرفت. بعدا نفهمیدیم که تا ایشان نمازش تمام شد، آب بود یا نبود.به هر حال ما در آن سفر ، یک چنین کرامتی از ایشان دیدیم. چیزهای دیگری هم از ایشان نقل میشود، که اگر بخواهم در باره آنها بحث کنم، شاید بطول بینجامد.
مردی که توانست مصداقی ارزشمند از یک «روحانی» در برابر «جسمانی» باشد و
مراتب رشد و اعتلای ویژگی های رفتاری خویش را در قامت دین و هیئت عرفان، به
سلامت و حقیقت طی کرده، به قلههای معرفت نایل آید، او کسی نیست جز آیت
الله میرزا محمدعلی شاه آبادی، مرد وارسته میدان علم و عمل.امروز ۱۶ آذر سال ۹۲ برابر است با سال روز رحلت بزرگمردی از خطه علم، تقوا و تندیسی از زمره اخلاق و رستگاری.
چنانکه امام خمینی(ره) در این باره می گوید:
«مرحوم آیتالله شاه آبادی علاوه بر آنکه یک فقیه و عارف کامل بودند یک مبارز به تمام معنا هم بودند.»
تلاشهای
ایشان برای تحصن علما بر ضد رژیم دیکتاتوری در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)
و سخنرانی ها و دیگر تلاشهای جدی، پرصلابت و بصیرت آمیز ایشان در برابر
عمال حکومت جائر پهلوی از برگ های زرین تاریخ زندگی سراسر شور، شعور، نور و
ربانیت این روحانی حقیقی است.
توی جنگ هشت ساله ایران و عراق توطئه های زیادی از طرف صدام برای ضربه
زدن به ایران طرح ریزی شد و یکی از این توطئه های نقشه ی قتل امام خمینی
(ره) بود.رژیم بعث به دنبال این بود که با بمباران و حمله ی هوایی به محله
ی جماران، امام رو به شهادت برسونه و به خیال خودش موازنه ی جنگ رو به نفع
خودش تغییر بده.
اما از طریق یه سری از کانال های اطلاعاتی، این خبر به ایران میرسه و برخی از نیرو های ایرانی این مطلب رو با امام خمینی در میون میذارن و میگن که: «اگه اجازه بدید شما رو به یه محل امن انتقال بدیم تا در صورت حمله ی هوایی دشمن ، شما در امان بمونید.»
اما پاسخ امام خمینی در نوع خودش تامل بر انگیزه:
امام خمینی با این کار مخالفت میکنه و به قول خودمون، میگه منم مثل این مردم من چه فرقی با این مردم دارم من برم و این مردم زیر بمباران دشمن باشن.
جالب اینه که امام خمینی حاضر به ترک اونجا نمیشن و این حمله ی هوایی هم اجرا نمیشه و کسی هم آسیبی نمیبینه!
این ماجرا آدم رو به یاد این نکته در تعالیم اسلامی میندازه که رهبر جامعه اسلامی باید در سطح پایین ترین افراد جامعه باشه!!
منبع: سایت روح الله
بین من و مردم هیچ تفاوتی نیست!
وقتی جنگ شروع شد، از ستاد مشترک ارتش، کسی که مربوط به تیم مهندسی بود، آمد و یک مکان ضد بمب و مستحکم برای امام (ره) درست کرد.
اما حضرت امام فرمودند: «من به آنجا نمیروم» و حتی حاضر نشدند داخل آن پناهگاه بشوند و آن را ببینند و تا وقتی که تهران زیر موشکباران دشمن قرار گرفت، در اتاق معمولی خودشان بودند و خیلی معمولی برخورد میکردند.
وقتی هم که من اصرار کردم، قسم خوردند که به آن پناهگاه مخصوص نخواهند رفت و گفتند: «بین من و بقیه ى افراد، هیچ تفاوتی نیست.
اگر بمبی به خانه ى من بخورد و پاسداری اطراف منزل کشته شوند و من در اتاق ضد بمب، زنده بمانم، دیگر من به درد رهبری نمیخورم.
من زمانی میتوانم مردم را رهبری کنم که زندگیام مثل آنها باشد و در کنار همدیگر زندگی کنیم.»
(از دیدگاهها، حاج سید احمد خمینی.)
تو شهید نشدی؟
امام به آقا مسیح، نوه شان که از جبهه برگشته و به خدمت امام رسیده بود، گفت: تو شهید نشدی که بنیاد شهید ما را یک سفر به سوریه بفرستد!(در سایه آفتاب، ص 35")
این میز را بخور!
منبع:سایت روح الله
ادامه مطلب ...