بدون شک امریکا بزرگترین حامی اسرائیل در جهان است و به طبع در ابتدا کشورهای اروپایی و دول غرب حامیان بی چون و چرای اسرائیل در جهان هستند .
اما حقیقت اینست که اسرائیل به این نیز بسنده نکرده و بارها در صدد دریافت حمایت روس ها ؛ چینی ها هند و حتی در صدد ارتباط با کشورپاکستان بوده است.
چرا که این دولت غیر قانونی و اشغالگر بیش از هرجای دنیا نیازمند حمایت جهانیست تا بتواند ظهور نامشروع چهل ساله خود را به تصویب برساند و در این شرایط در اراده امریکایی ها در حمایت از این رژیم احساس می شود یک تزلزل اراده دیده می شود .
این احساس در خصوص دولت کلینتون تا اندازه ای مشاهده شد و حالتی رویا گونه به نظر میرسید ؛ اما در دولت اول اوباما این رویا حالتی حقیقی بخود گرفت و ظاهرا در دولت دوم او احتمال بر ملاء شدن این احساسات بیشتر و بیشتر می شود .
لابی صهیونیستی در امریکا نیز هرچند یک صهیونیسم بی چون و چراست اما در حال درک این حقیقت است که هزینه های مازادی که صرف این کشور دروغین شده است در حقیقت پول های بر باد رفته بوده و حال تنها می توان از این رژیم یک موجودیت التماسی بر پایه قوانین بین الملل ساخت .
امریکایی ها بخوبی می دانند که بزرگترین دلیل نفرت جهانی علیه این کشور حمایت کور از اسرائیل است و خوب میدانند که با هر حق وتویی که صرفا و تنها در خصوص اسرائیل بکار می رود تا چه میزان اساس و بنیان دموکراسی در آن کشور را به خطر می اندازند و بخوبی میدانند که اسرائیل بزرگترین نقطه ضعفشان در مقابل تروریسم و ناهنجاریهای تمدن شان است .
آنان پس از یازده سپتامبر دریافتند که جهانی که در آن بسر می برند ؛ کابری زور و قدرت نظامی اش را از دست داده و در حال حاضر تنها منطق می تواند راهگشا باشد .
آنان خوب میدانند که اسرائیل بزرگترین بهانه برای حمله به امریکا بوده و هست و آنان به این حقیقت رسیده اند که غصب سرزمین های فلسطینی در حالی که ملتی با جمعیت چهار میلیون مهاجر و اواره هر گونه نسخه دموکراسی را در آن کشور زیر سئوال میبرد و در سایه همین بهانه دیکتاتورها تروریست های فراوانی در جهان خود را مدعی عدالت و مبارزه با بیدادگری معرفی می نمایند .
آنان خوب میدانند که حتی موفقیت های موشکی کره شمالی تا چه میزان مورد حمایت نیمی از مردم جهانیست که از زیاده خواهی اسرائیل در رنجند .
اما در تمام این سالها با علم به این فرائض از حمایت اسرائیل دست برنداشته و با اجبار فروان سعی در حمایت از این رژیم دارد .
دلیل این امر نیز چیزی جز فشار صهیونیسم متمول در خاک امریکا نبوده و نیست . اما به نظر میرسد در دنیایی که بسوی منطق در پیش است ؛ صهیونیسم متمول نیز بر سر عقل امده و دیده است در حال کندن قبر خود می باشد .
بنا براین با به رسمیت یافتن حضور فلسطین در سازمان ملل که با اکثریت بی سابقه اعضای این سازمان به تثبیت رسید در حقیقت فتح الفتوحی برای فلسطینیان بوقوع پیوست و مبارزات 50 ساله این مردم به سوی پیروزی سوق داده شد و حال در این شرایط به نظر میرسد امریکایی ها نیز تعقل پیشه کرده اند و دیگر آن احساسات خاص به دنبال مدرک یهودی بودن در بین سیاستمداران آن کشور کمتر دیده می شود .
این رویه رو به رشد است و به نظر میرسد اسرائیل نیز در آینده برای دریافت حمایت چاره ای جز توسل و توکل به دیکتاتورها نخواهد داشت .
حال امریکا باید صراحتا یا در مقابل دیکتاتورها قرار بگیرد و یا در کنار آنها . شعار این کشور که برقراری صلح جهانی در سایه دموکراسی است وقتی تحقق پیدا می کند که این لکه ننگ از دامن شان پاک شود و مردم به صراحت شاهد عدم حمایت این کشور از اسرائیل باشند .